اشعار رضا احسان پور

آن طرف / رضا احسان پور



با این جثّه هی پی شر می گردد
هی می رود و نرفته برمی گردد
گنجشک، اتاق، پنجره، تق... تق... تق...
جوجه دنبال دردسر می گردد

{رضا احسان‌پور}
922 0

سه رباعی (بازی/مردگی/ گنجشک‌ترین پنجره) / رضا احسان پور

[بازی]
با هر که قرار می‌گذاری ای عشق!
او را سر کار می‌گذاری ای عشق!
این عادتِ عشق‌بازی‌ات را آخر
یک روز کنار می‌گذاری ای عشق!
 
 
[مُردگی]
جبر است به اختیار بیدار شدن
از نو از نو دوباره تکرار شدن
عمری است فقط به دور خود می‌چرخم
این زندگی است یا که پرگار شدن؟!
 
 
[گنجشک‌ترین پنجره]
از پنجره یک نگاه انداخت به من
انگار از آن فاصله دل باخت به من
یک مشت برنج ریخت... خوردم... چه عجب!
یک بار هم این پنجره‌ها ساخت به من!

 
{رضا احسان‌پور}
1009 0